در شبی که چشم های نگران ملتمسانه رو به آسمان خیره میشوند آنگاه ما با تمام عظمت خود سرخ شده و از سر بخل و کینه نور خود را پشت چهره خونین خود خفه میکند باید دید این بار چه کسی را فرا میخواند...